عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من شب هجران نکند قصد دل آذاری من
روزگاری که روان رونق بازارم بود تو نبودی که بیایی به خریداری من
طبیبا دردسرم کن که من بیمار هجرانم به دارو احتیاجی نیست سخت محتاج دیدارم
نا ز آن پاک دلانیم که ز کس کینه نداریم یک شهر پر از دشمن و یک دوست نداریم
نظرات شما عزیزان:
|